کتابی که این اواخر تموم کردم . نمیدونم نایاب شده باشه یا نه ، من خیلی گشتم که پیداش کردم.
ابوتراب خسروی ، نویسنده ی موفق و خوش قلم شیرازی ، که امیدوارم همچنان بنویسن که ما لذت ببریم :)
البته با همه ی قسمتهای کتاب ارتباط برقرار نکردم ، اما در کل دوسش داشتم و داستانی داشت که از یادم نمیره .....
امیدوارم موفق به تهیه اش بشین .
برگرفته از متن کتاب:
به گمانم زمان جسمیتی دارد ، که همچنان که ما از روی زمین خدا می گذریم جای پایمان را می گذاریم ، حتما زمان هم پاهای غیرقابل تصوری دارد که وقتی بر تنمان می گذرد رد پایش می ماند.....
نخوندمش :)
ReplyDeleteمرسی رزی بانو
قربونت لیلا جونم ، اگر خوندی ، نظرت رو به منم بگو :)
Deleteحتما باید جالب باشه ،کاش یکم در مورد این که داستان در مورد چیه توضیح بدید .خیلی ممنون رزیتا جون که کتاب های خوب رو معرفی می کنید و این که کتاب ها تون رو به من می دید تا بخونم .
ReplyDeleteعزیزم ، دو تا داستان در راستای هم هست، یکی در مورد یه عشق ، یکی هم در مورد صوفیان ، حتما بهت میدمش که بخونیش عزیزم :*
Deleteرز عزیز تو فقط دله من رو میسوزنی ،آخه میدونی که ما اینجا دستمون به کتاب نمیرسه اما مرسی حتما یادداشت میکنم رفتم ایران اگه نایاب نبود میخرم.
ReplyDeleteیاسمن گلم ، بالاخره یه راهی پیدا میکنم که برات کتاب بفرستم عزیز دلم ، وجدانم دیگه درد گرفت :))))
Delete