پائولا خاطراتی است سراپا عریان که خواننده را چون داستانی دلهره آور در جا میخکوب میکند .
وقتی دختر ایزابل آلنده پائولا به بستر بیماری سختی افتاد و به اغماء رفت ، نویسنده شروع به نوشتن داستان زندگیش برای فرزند بیهوشش کرد..... (برگرفته از متن پشت کتاب)
جملاتی از متن کتاب :
ماههایی که تو در درونم بودی برایم دوران خوشبختی کامل بود ، از آن به بعد هرگز چنین همراهی نزدیکی را احساس نکردم.
امور روزمره با دقتی عصبی کننده تکرار میشود . اینجا حوزه ی درد است ، تو به اینجا آمدی تا درد بکشی و همه ی ما این را درک میکنیم .
برای خالی کردن دردم ، میخواهم تا آخرین نفس فریاد بکشم ، می خواهم یقه ام را بدرم ، می خواهم موهایم را بکنم ، می خواهم خاکستر به سر و رویم بپاشم ، اما نیم قرن است که تحت سلطه ی قواعد و آداب رفتار شایسته و معقول زندگی کردم .
در آن لحظه هوای اطراف بستر تو منجمد شده بود و زمان معلق بود ...
ممنون رز عزیز.
ReplyDeleteاین کتاب رو نخوندم.
فردا یکسر به کتابخونه بزنم ببینم دارند
شاد باشی دوست خوبم
قربونت نگین عزیزم ، امیدوارم اگر تهیه کردی ، مثل من از خوندنش لذت ببری :))
Deleteتو هم شاد و سربلند باشی مهربون :*
خیلی جالب به نظر میاد ، ممنون رزیتا جون
ReplyDeleteاز اون کتابهاست که شاید غمگین بشی بخونی ارغوان جان ، اما با اینکه موضوعش ناراحت کنندست ، اما توش پر از درسه ، دوسش داشتم ، خواستی برات میارم که بخونی :)
Deleteسلام ، مرسی از معرفی کتابهای خوب. یک سئوال این کتابها را در ایران می تونم تهیه کنم؟ شما می دونین کجا دارند؟
ReplyDeleteسلام سارا جان
Deleteخواهش میکنم عزیزم ، معمولا شهر کتاب این کتابها رو داره ، هر محلی هم که جدیدا شهر کتاب زدن و خیلی هم عالیه ، هر وقت تهیه کردی ، نوش روانت .
ممنونم عزیزم
ReplyDelete:)
Delete